جو ادواردز به عنوان شریک و رئیس خانواده در Forsters، و با صدها زوج طلاق در 20 سال گذشته کار کرده است، بینش خود را در مورد اشتباهات بسیاری از ازدواج ها و نکاتی در مورد چگونگی شاد نگه داشتن ازدواج به اشتراک می گذارد. این مقاله در ابتدا در مجله Brides منتشر شد.
من به عنوان وکیل خانواده و میانجی، با افراد و زوج های زیادی کار کرده ام که متأسفانه به این نتیجه رسیده اند که ازدواجشان به پایان رسیده است. پس از 20 سال، این دیدگاه منحصربهفرد، موضوعات مشترکی را در مورد ازدواجها نشان داده است که در مسیر خود باقی نمیمانند. اگرچه درست است که از نظر آماری میزان طلاق رو به کاهش است و این کاهش به شدت در دهه اول ازدواج متمرکز شده است، اما واقعیت ها واضح است (از جدیدترین داده های موجود از ONS)، بیش از 100000 طلاق در این ازدواج وجود داشته است. کشوری در سال 2019 با میانگین ازدواج به مدت 12 سال.
بنابراین با استفاده از تجربیات من، در اینجا نکات اصلی من برای ایجاد پایه های محکم و شاد نگه داشتن ازدواج خود به جای آمار طلاق دیگر آورده شده است.
نکته اول – قبل از ازدواج در مورد اهداف و ایده آل های خود بحث کنید
من موارد زیادی را دیده ام، به خصوص در جایی که طلاق تنها پس از یک ازدواج کوتاه اتفاق می افتد، که مشخص است این زوج با اهداف و آرمان های نامتناسب وارد ازدواج شده اند. این ممکن است در مورد این باشد که آیا (و اگر چنین است) چه زمانی) بچه دار شوند، اگر بچه دار شوند، تقسیم مسئولیت ها چه خواهد بود (والدین در خانه و نان آور خانه، دو نان آور خانه با مراقبت از کودک و غیره)، چگونه یک کودک ممکن است آموزش ببیند، کجا هستند. زندگی کردن (از جمله جایی که فرد امید به مهاجرت به خارج از کشور را در سر می پروراند)، میزان مشارکت خانواده گسترده تر در زندگی زناشویی، اعتقادات سیاسی و مذهبی و غیره.
هیچ جایگزینی برای گفت و گوی کامل و باز در مورد ریزه کاری ازدواج شما قبل از ازدواج وجود ندارد. گاهی اوقات می گویند ازدواج بسیار آسان است اما طلاق سخت است. این بحثها را زودتر انجام دهید و اگر در جاده به دستاندازی برخورد کردید، به گفتگوی تسهیلشده با یک درمانگر فکر کنید تا سعی کنید به مصالحه برسید.
نکته دوم: پس از ازدواج، هرگز بحث در مورد اهداف و ایده آل های خود را متوقف نکنید
حتی اگر زوجی با آرزوهای همسو با یکدیگر وارد ازدواج شوند، با گذشت زمان با افزایش سن افراد اولویت ها تغییر می کند. چیزی که ممکن است برای هر دوی شما در سن 30 سالگی مهم بوده باشد، ممکن است ده سال بعد همان چیزی نباشد. زمانی که زوجها در گیرودار طلاق هستند، اغلب متأسفانه با نگاهی به گذشته مشخص میشود که چگونه و چه زمانی اولویتهای آنها شروع به تغییر کرد و من اغلب فکر میکنم، اگر فقط صحبت میکردند. یک مثال رایج این است که با توافق، یکی از همسران (معمولاً اما نه همیشه همسر) برای مراقبت از فرزندان کار را رها می کند. با گذشت زمان ممکن است از یک شغل خوب که فدا شده و از احساس وابستگی مالی به شوهرش ناامید شود، احساس نارضایتی کند، که در موارد عدم شفافیت در مورد امور مالی تشدید می شود. در همین حال، شوهرش ممکن است از انتظارات او در هر دو جبهه کار و خانه ناراحت باشد. اغلب این رنجشها به حدی میرسند که بازگشتی ندارند، در حالی که ارتباط اولیه میتوانست به حل مشکل منجر شود.
نکته 3 – وقتی بچه دار می شوید آماده باشید که در ازدواج سخت تر کار کنید
به درستی، آمدن نوزاد زمان شادی است. با این حال، تحقیقات نشان داده است که با افزایش پیوند مادر با کودک، سایر روابط او ممکن است بدتر شود. رضایت زوجها از ازدواجشان در سالهای اول ازدواج کاهش مییابد، و محققان نشان دادهاند که رابطه بین همسران پس از تولد فرزندان (که در سالهای اولیه ازدواج نیز وجود دارد) دچار مشکل میشود. میزان کاهش رضایت از رابطه برای زوج هایی که بچه دارند تقریباً دو برابر بیشتر از آنهایی است که بچه ندارند. با این حال، حتی با کاهش رضایت زناشویی والدین جدید، احتمال طلاق نیز کاهش می یابد. از سوی دیگر، برخی از ازدواجها هنگامی که فرزندان خانه را ترک میکنند بهبود مییابند، در حالی که برخی دیگر زمانی که زوج متوجه میشوند علایق مشترک کمی دارند و هیچ چیزی آنها را کنار هم نگه نمیدارد، دچار مشکل میشوند. همه اینها اهمیت همکاری با یکدیگر را به عنوان یک شراکت متاهل برای حفظ همه چیز در مسیر پس از هرج و مرج اجتناب ناپذیر ازدواج پس از تولد فرزند نشان می دهد.